مرتضی مطهری (زادهٔ ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان - کشتهشده ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در تهران) روحانی شیعه، استاد فلسفه اسلامی وکلام اسلامی و تفسیر قرآن، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریهپردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود.[۱]
وی قبل از انقلاب ۵۷ استاد دانشگاه تهران بود.[۲][پیوند مرده] بعد از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد. سید روحالله خمینیعلاقه زیادی به وی داشت، تا بدانجا که بعد از مرگش گفت: «مطهری پارهٔ تن اسلام و حاصل عمر من بود.» در ادبیات جمهوری اسلامی ایران از وی با عنوان معلم شهید یاد میشود
زندگینامه
کودکی و نوجوانی
مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان از توابع مشهد در خانوادهای روحانی با اصالت هراتی [۵] متولد شد. مرتضی مطهری فرزند شیخ محمد حسین کیخا(مطهری)، نوه شیخ محمد علی کیخا از معتمدین سیستان از ده کنگ پیران بخش پشت آب شهرستان زابل است. شیخ محمد علی کیخا بیش از یک قرن پیش از شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان به شهرستان فریمان در استان خراسان مهاجرت کرده اند. علت مهاجرت شیخ محمد علی کیخا میل به اقامت در جوار حرم مطهر امام رضا (ع) و بهره مندی از حوزه علمیه مشهد و ... ذکر شده است.مطهری در کودکی برای فراگیری دروس ابتدایی به مکتبخانه رفت. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی همت گماشت. در این دوران اندیشههای مربوط به خداشناسی سخت او را به خود مشغول میدارد[نیازمند منبع]. در سال ۱۳۱۶ برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد. این در حالی بود که اندکی پیش از آن عبدالکریم حائری میبدی، موسس حوزه علمیه درگذشته بود و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمدتقی خوانساریبه عهده گرفته بودند.
جوانی و تحصیلات
مطهری نزد آیتالله صدوقی، کتاب «مطوّل» را فراگرفت و نزد آیتالله مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از بروجردی (در فقه و اصول) و خمینی (به مدت ۱۲ سال در فلسفه و اصول) و علامه طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت. قبل از نقل مکان بروجردی به قم، مطهری گاهی به بروجرد میرفت و از وی استفاده میکرد. وی مدتی نیز از درس و بحث اخلاقی حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره برد. سید محمد حجت (در اصول) و سید محمد محقق داماد (در فقه) از اساتید دیگر مرتضی مطهری بودند. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بودهاست.
خانواده
مطهری، در سال ۱۳۳۱ با عالیه روحانی، دختر یکی از روحانیون مشهد ازدواج میکند. حاصل این پیوند چهار دختر و سه پسر است. علی مطهری ومحمد مطهری دو تن از فرزندان اوست.
عباسهادیزاده مهندس نساجی، احمد یزدی داروساز، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و مجید عباسپور دکتری محیطزیست و استاددانشگاه صنعتی شریف دامادهای اویند.[۶]
مهاجرت به تهران
مطهری در سال ۱۳۳۱ از قم به تهران مهاجرت کرد، و در این شهر به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط مطهری تشکیل گردید، و در همان سال تدریس خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز کرد. در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ و پس از تشکیل انجمن اسلامی پزشکان، مطهری به یکی از سخنرانان اصلی این انجمن تبدیل گشت. وی در طول سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصربهفرد این انجمن بود.
مرگ
مرتضی مطهری بعدازظهر روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ به همراه گروهی از رجال سیاسی انقلابی در جلسهای در منزل یدالله سحابی شرکت میکند. پس از پایان جلسه، در تاریکی شب و هنگام خروج وی از محل جلسه، هدف گلوله یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت، و پس از انتقال به بیمارستان طرفه درگذشت. قاتلان او سه نفر به نامهای محمدعلی بصیری، حمید نیکنام و وفا قاضی زاده بودند.
فعالیتهای سیاسی
مرتضی مطهری در فعالیتهای سیاسی در کنارامام خمینی بود، بهطوری که میتوان سازماندهی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تهران و هماهنگی آن با روحالله خمینی را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. وی در ساعت ۱ بعد از نیمه شب روز چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر و پس از انتقال به زندان موقت شهربانی به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی شد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد شد.
پس از تشکیل هیئتهای مؤتلفه اسلامی، مطهری از سوی خمینی به همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها گشت. پس از ترور حسنعلی منصورنخست وزیر وقت توسط محمد بخارایی، کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر شد.
فعالیتهای علمی-فرهنگی
پس از حادثه ترور حسنعلی منصور، وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامی، نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت و مسجد جامع نارمک ادامه داد. به طور کلی او به یک نهضت اسلامی معتقد بود و برای اسلامیکردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود. از جمله مهمترین این اقدامات میتوان به کمک به تأسیس حسینیه ارشاد در سال ۱۳۴۶اشاره کرد. پس از مدتی به علت اختلاف نظر با برخی از اعضای هیئت مدیره، در سال ۱۳۴۹ از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.
تبلیغ برای آوارگان فلسطینی
در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیهای با امضای وی و علامه طباطبایی و سید ابوالفضل موسوی زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی ضداسرائیلی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تکسلولی به سربرد. از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ برنامههای تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن مطهری سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد میکرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال ۱۳۵۳ ممنوعالمنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.[نیازمند منبع]
مبارزه با التقاط
از مهمترین فعالیتهای او ارائه ایدئولوژی اسلامی از طریق تدریس و سخنرانی و تألیف کتاب متعدد است. حساسیت اینگونه فعالیت فرهنگی خصوصاً در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ و ظهور پدیده التقاط به اوج خود رسید. گذشته از خمینی، مطهری نیز دیگران را از همکاری با سازمان «مجاهدین خلق ایران» بازمیداشت. در این سالها مطهری به توصیه روحالله خمینی هفتهای دو روز برای تدریس به قم میرفت و همزمان در تهران نیز به تدریس در منزل ادامه میداد. در سال ۱۳۵۵ به دنبال اختلاف با یکی از اساتید دانشکده الهیات زودتر از موعد مقرر بازنشسته شد. همچنین در طول این سالها، مطهری با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.
ارتباط با امام خمینی و انقلاب
گرچه ارتباط مرتضی مطهری با خمینی پس از تبعید او از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشتهاست ولی در سال ۱۳۵۵ موفق گردید مسافرتی به نجف نموده و ضمن دیدار با خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزههای علمیه با وی مشورت نماید. پس از مرگ مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، مطهری به طور تماموقت درخدمت نهضت قرار گرفت. در دوران اقامت روحالله خمینی در پاریس، سفری به آن شهر نمود. در همین سفر خمینی وی را مسؤول تشکیل شورای انقلاب کرد. هنگام بازگشت روحالله خمینی به ایران، مطهری مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده گرفت.
رؤسا | |||||||||||
ر. | رئیس | نوبت ریاست | ر. | رئیس | نوبت ریاست | ||||||
۱ | مطهری | اولین رئیس | ۳ | بهشتی | سومین رئیس | ||||||
۲ | طالقانی | دومین رئیس | ۴ | بنیصدر | چهارمین رئیس | ||||||
وزیران | |||||||||||
ر. | وزیر | وزارتخانه | ر. | وزیر | وزارتخانه | ||||||
۱ | باهنر | آموزشوپرورش | ۱۰ | قزوینی | راه وترابری | ||||||
۲ | قندی | ارتباطات | ۱۱ | احمدزاده | صنایع ومعاون | ||||||
۳ | نمازی | اقتصاد | ۱۲ | حبیبی | علوم | ||||||
۴ | بنیصدر←قطبزاده | امورخارجه | ۱۳ | میناچی | ارشاد | ||||||
۵ | صدر | بازرگانی | ۱۴ | فروهر | کار | ||||||
۶ | سامی | بهداشت | ۱۵ | هاشمی | کشور | ||||||
۷ | شیبانی | کشاورزی | ۱۶ | کتیرایی | مسکن | ||||||
۸ | مهدوی کنی | دادگستری | ۱۷ | معینفر | نفت | ||||||
۹ | خامنهای | دفاع | ۱۸ | تاج | نیرو |
اندیشه شناسی
شناخت شناسی
فلسفه اسلامی
مطهری برخلاف کسانی چون فردید که فلسفه اسلامی را ذاتاً یونانی میدانند، برای فلسفه اسلامی اصالت خاصی قائل است. از این روی نه تنها مانند فردید و اصحاب مکتب تفکیک، فلسفه اسلامی را مغایر با اندیشه اصیل اسلامی نمیداند، که حتی در ریشه یابی آن به متون دینی نیز رجوع میکند. از نظر مطهری اکثر فلاسفه اسلامی شیعه بودند، چرا که عقل شیعی از ابتدا عقل فلسفی بود.[۷]
مارکسیسم
مطهری در نقد معرفت شناسی مارکسیسم معتقد بود که ادراک امری مادی نیست و مغز فقط یک ابزار است و عمل ادراک به وسیله روح غیرمادی صورت میگیرد. او همچنین معتقد بود که پل ارتباطی میان ذهن و خارج ماهیت است و مفاهیم ذهنی آثار مصادیق خارجی را ندارند. به طور مثال اگر جسم خارجی دارای حرکت است نیازی نیست که صورت ذهنی آن هم متحرک باشد. حرکت لازمه وجود خارجی است، نه وجود ذهنی. [۸]
تمدن اسلامی
مسئله عقب ماندگی جوامع مسلمان از دغدغههای فکری مطهری بود که سالها او را به خود مشغول کرد.[۹]. مطهری نظریهای را که علت انحطاط تمدنها را همان علل ایجاد آن میداند را مورد قبول نمیداند. به عقیده او یکی از عوامل انحطاط مسلمانان فهم غلط آنها از دین است.[۱۰]
ولایت فقیه
روحانیت شیعه
علی شریعتی
مراسم آخرین شب چهارشنبه سال ایرانی ها
شعر «بنی آدم» سعدی
به نقل از ویکی پدیا